Tuesday, February 27, 2007

No.75 : Goodbye Blue Sky!


!من باید برم -

: کجا؟

- نمیدونم ! اما باید برم .اینجا موندن برام فایده ای نداره !

:تو که نمیدونی کجا میخوای بری،پس تو رفتنت چه فایده ای هست؟

- احتمالا فایده اش اینجا نبودن ِ!

: اینجا بودن اینقدر غیر قابل تحمل شده؟

- نه اونقدرها.اما...شاید که...آره!

: اونجایی که میخواهی بری، آسمونش چه رنگیه؟

- نمیدونم ! شاید آبی ،اما آبیش با آبیه اینجا فرق داره!

: مگه آبی هم با آبی فرق داره؟ آبی آبیه دیگه!

- معلومه که داره ! آبی دریا با آبی آسمون فرق داره!

: دریا؟!

- من گفتم میخوام برم دریا؟...شایدم میخوام برم دریا ...نمیدونم!

: نگفنتی اما انگار بدت هم نمیاد!

- من نمیخوام برم دریا .

: تنها میری؟

-آره ! تنهای تنها !باید تو تنهایی رفت.تنهای ِتنها!آخه انگار جاده اش فقط جای رد شدن ِ یک آدمِ رو داره!

: کی بر میگردی؟

- من فقط باید برم !

: منتظرت بمونم؟

-میخواهی منتظر بمونی؟ اونوقت این تویی که باید انتظار بکشی!

: اگر رفتی و نتونستی برگردی،افسوس نمیخوری که چرا رفتی؟

- افسوس؟بابت راهی که رفتم یا راهی که نباید می رفتم؟رفتن رفتن ِ!گاهی وقتها بدون بازگشت!

: پس بر نمیگردی!

- شاید هم یکروز دوباره رسیدم اینجا!

: اگر قراره برسی اینجا پس چرا میری؟

- آخه اونموقع دیگه آبی ِ اینجا این نیست !یک آبی ِ دیگه است!

: اما اینجا که دریا نداره !

- الان نداره اما یکروز تو اون روزها...کسی چه میدونه؟!

: اینجا رو یادت میمونه؟

- باید بمونه، نه؟

: نمیدونم !

- کی میدونه؟ اما هنوز که هنوزه جای قبلی که بودم و یادمه !

: چی از اونجا یادت مونده؟

- چیزایی که خودم میخواستم !

: آدما ؟

- آدما... بوها... صداها.. روزها و شبها و... رنگ ِ آبیش!

: اگه آبیش خوب بود ،چرا ترکش کردی؟

- آخه دیگه واقعی نبود! آبیش دیگه آبی نبود!

: پس اونجا هم دریا نداشته!

- نه ! نداشت !

: ...

- من باید برم !

: ....

2 comments:

Iranian idiot said...

Yeah... Gotta Go... Gotta Leave...
Just Leave...

Anonymous said...

in ja ke hamoon jast ke!