No.82 : Don't Disturb !
بوووووق........ بوووووق.....
- [با خستگی و خواب آلودگی بسیار] الو!جانم؟
: سلام،خواب بودی ی ی ی؟
- زهر ِ مار،کوفت،درد...
: [صدای خنده قاه قاه...] آقا شرمنده،کی بیدار میشی زنگ بزنم!
- ساعت چنده؟
: 11
- 2 ساعت دیگه !
: راستی کجایی؟
- سر قبر عمه ات!
: قرباااانت! [تق...بوق...بوق...بوق...]
- الاغ زبون نفهم!
- بله؟ فرمایش؟
: آقا یک سوال دیگه داشتم،شرمنده ها! امروز میری بازار؟
- ببین من ساعت 6 صبح خوابیدم.حالاتو شعورداری و هی زنگ میزنی؟
: خیلی شرمنده! ببخشید! حالا امروز کی میری بازار؟
- [گوشی را سر جایش می کوبد]
بوووووق........ بوووووق.....
- بله؟
: سلام ،چطوری؟
- ا ِ سلام،تویی؟
: آره منم!پس میخواستی کی باشه؟نکنه منتظر ِ کس ِ دیگه ای بودی؟
- نه بابا ،همینطوری!
: از کی تا حالا این موقع منتظر تماسی؟
- بابا منتظر نبودم،خواب بودم!
: باشه! منم باور کردم،نیست که من 2 تا گوش دراز دارم!خیلی بی شرمی!خاک بر سرت!
- مگه من چی گفتم آخه!؟
: تازه یک چیزی هم طلبکار شدی؟ خاک بر سرت با این حرف زدنت. [گوشی را می کوبد] تق...بوق...بوق..
- [متعجب و وا مانده] قطع کن به جهنم!نوبت منم میرسه.
بوووووق........ بوووووق.....
- ...
: آقای ...؟؟
- بله،بله،بفرمایید؟
: ببخشید خواستم درباره اشتراک مجله تون باهاتون صحبت کنم.مثل اینکه بد موقع مزاحم شدم .
- [عصبی ست.با حالتی تصنعی و خواب آلود] نه خواهش میکنم،بفرمایید!
: اشتراک شما این ماه دوره اش تمام میشه لطفا اگر تمایل دارید که دوباره شارژ کنید به ما اطلاع بدید!
- اشتراکم و باطل کنید !خریدن مجله شما دور ریختن ِ .
: [متعجب] بله آقا؟
- بله خانم![ گوشی را بر جایش می کوبد] تق ...
بوووووق........ بوووووق.....
: [هنگام ادا کردن کلمات آنها را می کشد] هنوزم خوابی؟
- به تو چه مزاحم !
: بابا کارت دارم.
- می خوام 100 سال سیاه کار نداشته باشی.
: حالا امروز میری بازار یک قیمت در بیاری ؟
- فقط گمشو.فاصله ات و رو هم با من زیاد کن!
: بیا و خوبی کن!
- تو اگه بیل زن بودی،باغچه خودت و بیل میزدی [گوشی را بر جایش می کوید] تق....
[سیم تلفن را از پریز می کشد و به زیر پتو می رود]
بوووووق........ بوووووق.....
[صدای زنگ در بلند میشود.به شدت و پشت سر هم!]
2 comments:
:D
baz shod !:D
Post a Comment